من و عشق ، لبخند و آیینه هستیم
من و عشق ، یاران دیرینه هستیم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
در این دنج ویران ـ در این کنج هستی ـ
نهان تر ز مفهوم گنجینه هستیم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
من و عشق ، یک جفت دست صبوریم
پر از مهربانی ، پر از پینه هستیم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
به نفرین و وقت دعا ، سرد و گرمیم
ولی هر چه هستیم ، یک سینه هستیم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
من و عشق ، باران صبح بهاریم
پر از شادمانی و سبزینه هستیم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
در این راه بندان هر روز اندوه
خیابان خلوت در آدینه هستیم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
من و عشق ، افسانه ای رفته از یاد ـ
ز ایام پیرار و پارینه هستیم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
به هنگام صحبت ز انواع گلها
به دور از تعصب ـ و یا کینه هستیم
❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
من و عشق ـ ای دوست! ـ ای چشم خسته!
من و عشق ، رؤیای نوشینه هستیم